Website logo
۱۴۰۴/۰۶/۰۹- ۱۲:۱۳ - مشاهده: ۱۵۲

پشت پرده روزهای تعیین کننده دیپلماسی

در گفت‌و‌گوی «ایران» با اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه مطرح شد پشت پرده روزهای تعیین کننده دیپلماسی

اولین روزهای مسئولیت اسماعیل بقایی در قامت سخنگوی وزارت امور خارجه را می‌‌توان نقطه‌ای تعیین ‌کننده در معادلات دیپلماتیک کشور دانست؛ زمانی که ترور اسماعیل هنیه، میهمان ویژه مراسم تحلیف رئیس‌جمهوری، فوراً دستگاه دیپلماسی را وارد عرصه مدیریت بحران و تنظیم روایت جهانی کرد. بقایی در گفت‌و‌گویی صمیمانه با «ایران» می‌گوید که مواجهه با چنین رخدادی، مستلزم تلفیق سریع تحلیل‌های امنیتی، هماهنگی میان نهادهای مختلف و بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماسی عمومی‌برای انتقال پیام صریح و دقیق تهران به مخاطبان بین‌المللی بود. او همچنین به تجربه حساس و پیچیده وزارت خارجه در جریان جنگ ۱۲ روزه اشاره کرد؛ جایی که دیپلماسی فشرده، مذاکرات همزمان با فشارهای منطقه‌ای و بین‌المللی، نقش تعیین‌ کننده‌ای در شکل‌ دهی به آتش‌بس و مهار بحران ایفا کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه در این گفت‌و‌گو توصیه‌ای مهم به افرادی داشت که گاه مواضعی موازی با مواضع رسمی و اعلامی وزارت امور خارجه به‌ عنوان نماینده جمهوری اسلامی اتخاذ می‌کنند: اینکه تمرکز بر منافع ملی و پایبندی به اصول رسمی سیاست خارجی، مؤثرترین راه برای جلوگیری از سوءاستفاده دشمن و حفظ انسجام گفتار و مواضع کشور است.

مریم سالاری
دبیر گروه دیپلماسی

قبل از اینکه مسئولیت خطیر سخنگویی وزارت امور خارجه را بپذیرید، آخرین مسئولیت شما چه بود و چه شد که در نهایت به سمت سخنگوی وزارت امور خارجه در دولت آقای پزشکیان انتخاب شدید؟
من از اوایل دهه ۱۳۸۰ وارد وزارت امور خارجه شدم. ورودم به وزارت خارجه از بخش حقوقی بود که با توجه به تحصیلاتم در این حوزه طبیعی بود. لیسانس حقوق را از دانشگاه تهران گرفتم، سپس فوق‌لیسانس حقوق بین‌الملل از دانشگاه شهید بهشتی و همچنین فوق ‌لیسانس دیپلماسی و سازمان‌های بین‌المللی از دانشکده روابط بین‌الملل. در ادامه نیز دکترای حقوق بین‌الملل را گذراندم.
آغاز فعالیت حرفه‌ای من در دهه ۸۰ بود که مصادف شد با تحولات پس از ۱۱ سپتامبر؛ پایان‌نامه‌ام درباره ابعاد حقوقی مبارزه با تروریسم بود. بنابر این در اداره حقوقی وزارت امور خارجه مسئول پیگیری مباحث مرتبط با عدالت کیفری و مقابله با جرایم تروریستی شدم. این مسئولیت موجب شد ارتباط بیشتری با کمیسیون پیشگیری از جرم و عدالت کیفری سازمان ملل در وین داشته باشم و مسیر کاری من از بخش بین‌الملل و حقوقی آغاز شود. تخصصم در حوزه حقوق بین‌الملل بود و تا پیش از انتصاب به سمت سخنگویی در همین حوزه فعالیت می‌کردم.
از سال ۱۳۸۵ تا اوایل ۱۳۹۰ در نیویورک نماینده جمهوری اسلامی ایران در کمیته حقوقی سازمان ملل، کمیته ششم بودم. پس از بازگشت، مدتی معاون و سپس رئیس اداره حقوقی شدم. در همان ایام به عنوان عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای معرفی شدم و تمرکز ما بر مسائل حقوقی بود. از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ نیز در اداره حقوقی فعالیت داشتم و نهایتاً در سال ۱۳۹۷ به عنوان سفیر و نماینده دائم ایران در ژنو در دفتر سازمان‌های بین‌المللی مستقر در ژنو منصوب شدم. آن دوره، دوره خاصی بود، زیرا همزمان با خروج آمریکا از برجام و آغاز دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، روابط بین‌الملل و سازمان‌های بین‌المللی با تحولات بی‌سابقه‌ای مواجه شد. در آن زمان، نگرانی گسترده‌ای درباره یک‌جانبه‌گرایی کشورها وجود داشت و این موضوع نمود پیدا کرده بود. پس از بازگشت از ژنو، در سال ۱۴۰۱ در زمان شهید امیرعبداللهیان به عنوان مشاور ایشان منصوب شدم و در تنظیم متون حقوقی و مسائل بین‌المللی و حقوق بشر همکاری داشتم. در دوازدهم مهر همان سال با تصمیم و حسن‌ظن دکتر عراقچی به عنوان چهاردهمین سخنگوی وزارت امور خارجه منصوب شدم و این مسئولیت را پذیرفتم.

با توجه به اینکه مسئولیت سخنگویی وزارت امور خارجه، بویژه در آغاز کار دولت چهاردهم یکی از حساس‌‌ترین مسئولیت‌های حوزه سیاست خارجی کشور محسوب می‌شود، شما چه نگاهی به این سمت داشتید؟ آیا با توجه به حساسیت‌های این مقطع این مسئولیت را با ملاحظات و تدبیر پذیرفتید یا بیشتر احساس می‌کردید که ناچار به قبول آن هستید؟
 در وزارت امور خارجه ما به نوعی همانند سربازان کشور در عرصه دیپلماسی عمل می‌کنیم. هرگاه تصمیم‌گیران وزارتخانه تشخیص دهند که یک دیپلمات می‌تواند نقش مؤثرتری ایفا کند و به ساختار و منظومه‌ای که مسئول تأمین منافع ملی است کمک کند، موظفیم آن مسئولیت را بپذیریم و در مسیر تحقق اهداف کشور فعالانه حضور داشته باشیم. تحصیلات و سوابق من نیز در این مسیر مؤثر بود. من پیشینه‌ای در زمینه رسانه داشتم و در سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸ دوره‌های روزنامه‌نگاری گذرانده بودم و با برخی رسانه‌ها همکاری کرده بودم، هرچند در طول دوره مأموریت‌های کاری خود در وزارت امور خارجه، حوزه کاری من رسانه نبود. با این حال، دیپلماسی اساساً با رسانه در ارتباط است؛ زمانی که شما به عنوان نماینده کشور در یک مأموریت بین‌المللی خدمت می‌کنید، ناگزیر باید مواضع کشور را به نحوی بیان کنید که در فضای رسانه‌ای نیز قابل دفاع باشد. بنابراین هر دیپلماتی به طور طبیعی باید بتواند رسانه را بفهمد و با آن تعامل داشته باشد و به نوعی کار رسانه‌ای نیز انجام دهد.
تجربه‌های بین‌المللی و کاری من در حوزه حقوق بین‌الملل و مأموریت‌های متنوع کمک کرد که بتوانم با نگاه جامع‌تر مسائل رسانه‌ای را درک و بهتر منافع و مواضع کشور را نمایندگی کنم. پس از گفت‌و‌گو با آقای وزیر و مشورت با همکاران و دوستانی که تجربه رسانه‌ای داشتند، به این نتیجه رسیدم که بعد از حدود ۲۰ سال کار در بخش بین‌الملل، اکنون زمان مناسبی است که در عرصه رسانه به عنوان زبان دستگاه دیپلماسی و کشور خدمت کنم. یکی از مشورت‌های مهم من، با دوست عزیزم آقای جابری انصاری بود که سابقه سخنگویی داشت و در وزارت خارجه به عنوان فردی ادیب، خوش‌بیان و خوش‌سخن شناخته می‌شود. نظر ایشان برای من تعیین ‌کننده بود و در نهایت با توکل بر خدا این مسئولیت را پذیرفتم.

روزهای آغازین کارتان هم اوج‌گیری یکی از حساس‌ترین برهه‌های سیاست خارجی کشور بود.
بله؛ از روزهای ابتدایی کارم، شرایط بسیار حساس بود. عملیات «وعده صادق ۲» انجام شده بود و کشور در وضعیتی قرار داشت که انتظار می‌رفت رژیم صهیونیستی واکنشی نشان دهد. من روز دوازدهم مهر ۱۴۰۳ توئیت آغاز فعالیت خود را زدم و کارم را رسماً از روز پنجشنبه شروع کردم. تقریباً همان روز جمعه، سفر معروف لبنان و سوریه در یکی از زمان‌های اوج تنش در منطقه انجام شد. در چنین شرایطی باید سریعاً با تیم جدید آشنا می‌شدم و برنامه‌ریزی می‌کردیم که چگونه در این فضای پرتنش و سیال، زبان گویایی برای کشور باشیم.
از ابتدا طرز تفکر من این بود که اهالی رسانه، یاران ما هستند. خبرنگاران و دوستانی که در تبیین و روایت‌گری تحولات سیاست خارجی کمک می‌کنند، برای من بسیار ارزشمند بودند؛ بدون آنها عملاً نمی‌توانستیم کار را پیش ببریم. دوستان مجربی که در حوزه سخنگویی و دیپلماسی عمومی وزارت خارجه مشغول بودند و سابقه کاری عملی در رسانه‌های معتبر داخلی داشتند، کمک کردند تا در زمان کوتاه، برنامه‌های خود را تدوین کنیم و وظایف‌مان را در شرایطی غیرعادی انجام دهیم. در این یک سال، ما همواره با حوادث و اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی مواجه بوده‌ایم. به دلیل قرار گرفتن کشور ما در یک منطقه پرچالش و پرتنش، ذهن ما همواره باید آماده باشد تا با اخبار و رویدادهای غیرمتعارف یا غیرمنتظره روبه‌رو شود. در چنین شرایطی، ضروری است که با در نظر گرفتن کلیت نگاه کشور به موضوعات و اصول بنیادین حاکم بر سیاست خارجی و دیپلماسی بتوانیم بهترین موضع ممکن را تدوین و آن را به شکل مناسب بیان کنیم.

در چهارچوب دیپلماسی عمومی، در جریان سفرهای آقای عراقچی برخی ابتکارات مانند حضور ایشان در رستوران و صرف غذای محلی صورت گرفت انجام شد که گاهی با واکنش‌های طنزآمیز مخاطبان همراه بود. آیا این اقدام بیشتر جنبه ابتکار لحظه‌ای داشت یا هدف مشخصی را دنبال می‌کرد؟
برنامه‌ای بود که آقای عراقچی در سفرهای خود به کشورهای منطقه با وجود تنش‌ها طراحی کرده بودند؛ ایشان در این سفرها فرصت صرف وعده غذایی یا نوشیدنی دور هم را ایجاد می‌کردند که برای مخاطبان تبدیل به یک رویداد جذاب شده بود و حتی درباره آن تولید محتوا می‌شد. از منظر دیپلماسی عمومی، این نوع اقدامات و تأثیرگذاری دیپلماسی غیررسمی‌بر فضای رسانه‌ای و مناسبات با کشور میزبان اهمیت قابل توجهی داشت.
اولین نمونه چنین حضورهایی به نظر می‌رسد در یک رستوران یا کافی‌شاپ عمومی در قاهره اتفاق افتاد. این ایده برگرفته از روحیات شخصی آقای دکتر عراقچی بود؛ ایشان در هر جایی که حضور دارند، چه داخل کشور و چه خارج، دوست دارند با مردم عادی معاشرت کنند، حرف‌هایشان را بشنوند و با آنها گفت‌و‌گو کنند. این ابتکار شخصی ایشان بود که ما هم استقبال کردیم.
با توجه به اینکه بنده همزمان در جایگاه سخنگویی، مسئولیت دیپلماسی عمومی وزارت خارجه را نیز بر عهده داشتم، این اقدام که همسو با روحیه شخصی ایشان بود، فرصت مغتنمی فراهم کرد تا نشان دهیم ایرانی‌ها و مقامات ایران از جنس مردم عادی هستند و با مردم منطقه تعامل و رفاقت دارند. این نوع ارتباطات، بویژه در کنار تبلیغات منفی طولانی‌مدت علیه ایران و جمهوری اسلامی‌که تصویری غیرمعاشرتی از ایرانی‌ها ارائه می‌کرد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کرد و به وضوح کارکرد دیپلماسی عمومی و تأثیرگذاری آن را تقویت می‌کرد.
آخرین مورد، به نظر می‌رسد مربوط به سفر آقای عراقچی به سوریه بود؛ من در آنجا حضور نداشتم و واقعاً خودم شاهد اتفاقات نبودم اما شنیدم که ایشان با چند نفر از مردم گفت‌و‌گو کردند. در چند مورد دیگر، من همراه ایشان بودم؛ از جمله در کابل و همچنین زمانی که در قاهره به یک رستوران رفتند. فکر می‌کنم در پکن نیز به اتفاق ایشان به یک چایخانه رفتیم. اینها مهم‌ترین مواردی بود که شخصاً همراه ایشان حضور داشتم.

در طول یک سال اخیر و تحت تأثیر تحولاتی که پس از ترور شهید هنیه و وقوع عملیات «وعده صادق ۲» و پاسخ نظامی اسرائیل رخ داد، رایزنی‌های پیدا و پنهان قابل توجهی میان دستگاه دیپلماسی ایران و کشورهای عربی صورت گرفت. در مورد عملیات رسانه‌ای مرتبط با این گفت‌وگوها توضیح دهید. به ویژه با توجه به تعاملات با کشورهای عربی و ضرورت مدیریت همزمان سیاست رسانه‌ای، این عملیات چگونه تعریف و اجرا شد؟ در پشت درهای بسته چگونه هماهنگی انجام می‌شد، در کدام بخش‌ها خودتان تصمیم‌گیری می‌کردید و در کدام بخش‌ها ناچار به تصمیم‌گیری بودید؟ اگر امکان دارد، مصادیق مشخصی نیز ارائه بفرمایید؟
برای تدوین یک موضع و بیان آن در قالب بیانیه یا اظهار نظر سخنگویی، روند مشخصی وجود دارد. در هر موضوعی، سخنگو نمی‌تواند به صورت بداهه عمل کند و صرفاً از جانب خودش مطلبی بیان کند؛ انتخاب واژه‌ها و عبارت‌پردازی برعهده سخنگوست، اما اصول و چهارچوب‌ها باید مطابق با سیاست خارجی کشور باشد. هر موضوعی با توجه به مشورت‌هایی که از قبل در سطح وزارت خارجه و در صورت لزوم با نهادهای بیرون از وزارتخانه صورت می‌گیرد، تدوین شده و سپس در قالب بیانیه سخنگویی منتشر یا در نشست‌ها بیان می‌شود.
این فرآیند زمان‌بر است اما گاهی تحولات بسیار سریع رخ می‌دهند و لازم است سخنگو به صورت تلفنی یا بر اساس اصول با همکاران مشورت کند؛ برای مثال، اگر موضوع مربوط به یک کشور همسایه باشد، حتماً باید با اداره سیاسی دوجانبه هماهنگ شود. اگر موضوعی فراتر از حد یک اداره کل یا حوزه سخنگویی باشد، باید با وزیر یا معاون سیاسی و در صورت لزوم با معاون بین‌الملل یا کنسولی مشورت شود. برای نمونه، در موضوع حمایت از اتباع ایرانی در خارج از کشور، کسانی که دچار مشکل یا بازداشت می‌شوند، نظر معاونت کنسولی گرفته می‌شود و تصمیم‌گیری با هماهنگی آنها انجام می‌شود. یا اگر اتفاقی در منطقه خلیج فارس رخ دهد، مشورت با مدیرکل مربوطه الزامی است.
مواردی که فراتر از سطح اداره کل باشد، باید در سطوح بالاتر بررسی و تصمیم‌گیری شود. نمونه مشخص آن، مذاکرات هسته‌ای و رفع تحریم‌هاست که سنتاً از طریق هماهنگی در سطح شورای عالی امنیت ملی انجام می‌شده و وزارت خارجه به عنوان بخشی از روند تصمیم‌گیری و نهایتاً مجری اقدامات، ایفای نقش می‌کرده است. این روند مستمر و دائمی است؛ سخنگو و همکاران باید همواره در جریان تحولات داخلی و بین‌المللی و خطوط رسانه‌ای باشند تا غافلگیر نشوند.
سخنگو و تیم او باید به صورت شبانه روزی تحولات و تحلیل‌ها را از طرق مختلف رصد کنند تا بهترین موضع را برای کشور پیشنهاد دهند. یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، محدودیت زمان است؛ قبل از وقوع جنگ ۱۲ روزه لازم بود سخنگو شخصاً ورود کند و موضع سریعاً تعیین شود. در موارد بسیاری، تصمیم‌گیری سریع ضروری بود، اما همواره تأکید می‌کنم که سخنگو نمی‌تواند خودسرانه عمل کند و باید در چهارچوب مشورت و هماهنگی با سطوح مختلف وزارتخانه عمل نماید.

بی‌تردید حساسیت و پیچیدگی امور با شروع جنگ ۱۲ روزه به اوج خود رسید. لطفاً درباره این دوره پرتنش و تجربه حضور خود در آن مقطع توضیح دهید و از شرایط، چالش‌ها و نحوه مدیریت بحران در آن دوره بگویید.
دوره دفاع ۱۲ روزه شرایط خاص و دشواری داشت؛ زیرا ارتباطات معمول برقرار نبود. همه همکاران از همان ساعات اولیه روز جمعه در شورای معاونین، با حضور آقای وزیر و مدیران کل، در وزارت خارجه حاضر شدند و فعالیت خود را آغاز کردند. دکتر عراقچی نیز از همان ابتدا تماس‌های تلفنی با همتایان کشورهای مختلف برقرار کردند، مکاتبات و مستندسازی‌های لازم با سازمان ملل و سایر سازمان‌های بین‌المللی انجام شد و جلسات سخنگویی نیز به صورت عادی ادامه پیدا کرد. اولین مصاحبه من در ظهر روز جمعه، روز اول جنگ، با صدا و سیما در محل وزارت امور خارجه انجام شد در حالی که هنوز مواضع به صورت کامل نهایی نشده بود اما من لازم دیدم فوراً با رسانه‌ها و مردم صحبت کنم و مواضع اصولی کشور را بیان کنم. چیزی که برای من و همکارانم در آن ایام اهمیت داشت، این بود که صدای رسای مردم ایران باشیم؛ مردمی‌که بدون هیچ دلیل موجهی مورد هجمه قرار گرفته بودند و کشورشان مورد تعرض واقع شده بود. ما به عنوان بخشی از مردمی‌که آگاهانه و قهرمانانه ایستادگی کردند، نمی‌توانستیم کوتاهی کنیم. در واقع، همکاران ما با مردم خودمان مسابقه می‌دادند تا منافع ملی را صیانت کنند؛ مردمی‌که با بصیرت کامل درک کرده بودند چه خطراتی کیان ایران را تهدید می‌کند. در این شرایط، همه اختلاف‌ها، گلایه‌ها و حرف و حدیث‌ها کنار گذاشته شد و همه تبدیل به یک دست واحد برای دفاع از کشور شدند. وظیفه ما نیز این بود که با تمام وجود نشان دهیم بخشی از این ملت هستیم. در چنین شرایطی، انرژی آدم چند برابر می‌شود، زیرا می‌دانید برای یک هدف مقدس در حال مبارزه هستید و می‌دانید همه هموطنان‌تان در معرض خطر هستند؛ همه نگران اما مصمم به دفاع از میهن. این شرایط، فضایی خاص و استثنایی بود که هرگز فراموش نمی‌شود.
چرا برخلاف معمول، آقای عراقچی را در سفر به ژنو که در میانه جنگ صورت گرفت، همراهی نکردید؟
در آن ایام تعداد زیادی از رسانه‌های خارجی و بین‌المللی به ایران دعوت شدند و حضور یافتند. مسئولیت هماهنگی این امور در حوزه سخنگویی بود و من نیز علاوه بر انجام مصاحبه‌های خود، باید مصاحبه‌های دیگر را با معاونین وزارت امور خارجه و سایر مسئولان مرتبط تنظیم می‌کردم. این موضوع شامل مواردی بود که رژیم صهیونیستی به آنها حمله کرده بود و ضرورت داشت که شخصاً در تهران حضور داشته باشم تا روند مصاحبه‌ها و هماهنگی‌ها به درستی انجام شود.

با توجه به وقوع این حمله، با کدام کشورها تماس گرفته شد و آیا خودتان هم تماس داشتید؟ آیا پیش‌بینی می‌کردید این جنگ ادامه پیدا کند و نگاه و برداشت اولیه‌تان نسبت به روند تحولات چه بود؟
در جلسه‌ای که صبح جمعه تشکیل شد، آقای وزیر شخصاً امور را پیگیری می‌کردند که طبیعی است، چرا که ایشان بالاترین مقام دستگاه دیپلماسی هستند و با وزرای خارجه کشورها و دبیرکل سازمان ملل تماس می‌گرفتند. ما نیز همزمان وظایف خود را انجام می‌دادیم؛ از جمله انتشار اخبار مرتبط، تهیه نامه‌ها و مکاتبات لازم که باید به سازمان‌های بین‌المللی ارسال می‌شد.
روز یکشنبه متنی به زبان انگلیسی در روزنامه «تهران تایمز» منتشر کردم که چهارچوب حقوقی ناظر بر این جنایت نظامی علیه ایران را روشن می‌کرد. این اقدام به مطبوعات کمک کرد تا بتوانند ابعاد موضوع را بهتر درک کرده و اطلاع‌رسانی کنند. انتخاب کشورها برای تماس نیز با دقت انجام شد؛ تقریباً هیچ کشوری مستثنی نبود اما کشورهای منطقه و همسایه در اولویت قرار داشتند، چرا که تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی تنها علیه ایران نبود، بلکه صلح و ثبات منطقه را هدف گرفته بود و کشورهای منطقه نیز به سرعت واکنش نشان دادند.
همچنین کشورهای عضو شورای امنیت، دبیرکل سازمان ملل و سایر سازمان‌های بین‌المللی که ایران در آنها عضویت دارد، مانند بریکس، شانگهای و سازمان همکاری اسلامی اهمیت ویژه‌ای داشتند. بنابراین فهرست بسیار طولانی از کشورها و شخصیت‌هایی داشتیم که باید با آنها تماس می‌گرفتیم تا ابعاد تجاوز نظامی تبیین شود. ظرف دو تا سه روز، کار فوق‌العاده بزرگی انجام شد و فعالیت آقای دکتر عراقچی در این مدت حقیقتاً شبانه‌روزی بود.
پس از آن تصمیم گرفته شد که ایشان سفری به ژنو داشته باشند. این سفر اهمیت تاریخی پیدا کرد؛ زیرا در میانه یک جنگ که ابعاد آن روشن شد، نقش بازیگران محدود به رژیم صهیونیستی نبود و سایر طرف‌ها نیز تأثیرگذار بودند. وزیر امور خارجه ایران شجاعت به خرج داد و در یک مجمع بین‌المللی حاضر شد تا نشان دهد ملت ایران اهل گفت‌و‌گوست. شرکت ایشان در اجلاس شورای حقوق بشر اولین مواجهه وزیر امور خارجه ایران با جامعه بین‌المللی در شرایط جنگی بود و سخنرانی ایشان نشانگر حقانیت و اعتماد به نفس کشور بود.
ایران در مذاکرات با سه کشور اروپایی نیز با صدای رسا و قاطع از منافع خود دفاع کرد، در حالی که این کشورها وظیفه داشتند حداقل جنایت رژیم صهیونیستی را محکوم کنند؛ با این حال بسیاری از آنها از این کار سر باز زدند و حتی با تعابیر نادرست تلاش کردند جنایت مذکور را توجیه کنند. بنابراین این سفر تاریخی نه تنها نشانگر حقانیت جمهوری اسلامی ایران بود، بلکه بازتابی از باورهای ترکیبی میراث غنی ایرانی، اعتقادات اسلامی و پشتوانه مردمی‌بود که دستگاه دیپلماسی با تلاش مستمر توانست این دوره دشوار را مدیریت کند.

می‌خواهم کمی درباره شب آتش‌بس با شما صحبت کنم. آن شب با توجه به ملاحظات امنیتی، تماس‌ها و ارتباطات مستقیم چه تلفنی و چه با مخاطبین مختلف، خیلی محدود و سخت بود و طبیعتاً هماهنگی‌ها هم کار ساده‌ای نبود. همان‌طور که می‌دانیم، آقای عراقچی در مسیر بازگشت زمینی بودند و در عین حال با پیشنهادهای آمریکا برای آتش‌بس مواجه شدند و تلاش می‌کردند همه چیز را هماهنگ کنند. شما آن شب دقیقاً کی متوجه این پیشنهاد شدید؟ تماس‌ها و گفت‌وگوهایی که داشتید بیشتر روی چه موضوعاتی متمرکز بود؟ پیش‌بینی شما چه بود؛ فکر می‌کردید این اتفاق می‌افتد یا نه؟ لطفاً جزئیات و تجربه خودتان از مدیریت این شرایط حساس را هم با ما در میان بگذارید.
آقای دکتر عراقچی در مسیر بازگشت از سفر خود بودند و من آن شب بیدار بودم، تلویزیون روشن بود و همزمان اخبار را هم بررسی می‌کردم. تقریباً همزمان با انتشار توئیت آقای وزیر درباره آتش‌بس که با زیرنویس شبکه خبر همراه بود، از موضوع مطلع شدم. در آن فاصله دو تا سه ساعته ما ارتباطی با هم نداشتیم و من از قبل اطلاع نداشتم که چنین اتفاقی قرار است رخ دهد. با توجه به اینکه ایشان در سفر بودند، واقعیت این است که نمی‌دانستم در این مدت کجا هستند و چه مسیری را برای بازگشت طی می‌کنند.
من و همکارانم خود را آماده کرده بودیم تا هر زمانی که طول بکشد، وظایف‌مان را انجام دهیم؛ زیرا اگر در چنین شرایطی منتظر بمانید که قضایا طی دو ساعت، یک روز یا حتی یک هفته خاتمه پیدا کند، ممکن است در انجام مأموریت‌ها دچار سوء‌محاسبه شوید. بنابراین فرض را بر این گذاشتیم که فارغ از مدت زمان لازم، باید تمام تمرکز خود را روی کار داشته باشیم. در میان چالش‌های متعدد در مدیریت موضوع و ارتباط‌‌گیری با افرادی که باید تصمیم‌گیری و اقدام می‌کردند، الحمدلله آقای عراقچی با تدبیر و درایت خاص خود توانستند کار آتش‌بس را به شیوه‌ای که پیش‌بینی و تفاهم شده بود به انجام برسانند، هرچند با برخی مشکلات جزئی در زمینه زمان‌بندی مواجه شدیم که خود ایشان نیز به آن اشاره کردند.

 با توجه به اینکه یکی از چالش‌های برجسته در حوزه کاری شما طرح مواضع برخی چهره‌های سیاسی و نهادها درباره موضوعات حساس سیاست خارجی است که گاهی پیامدهای منفی نیز به همراه دارد، شما به عنوان مسئول مستقیم این حوزه چگونه با این چالش مواجه شدید و آیا تدابیری اندیشیدید تا این فضا تا حد امکان مدیریت شود؟ چنانکه شب آتش‌بس هم شاهد انتشار پیام‌هایی از سوی برخی چهره‌های سیاسی داخلی بودیم که با آنچه در مسیر آتش‌بس در حال وقوع بود، تناقض داشت.
ببینید، من از ابتدا فرض را بر این گذاشتم که در مقام سخنگویی باید سعه‌صدر مضاعف داشته باشیم و توان تحمل انتقادها و دیدگاه‌های متفاوت را داشته باشیم. هرچه مسئولیت در وزارت خارجه سنگین‌تر باشد و کار گسترده‌تر، طبیعتاً بیشتر در معرض نقد و ارزیابی قرار می‌گیرید و ممکن است ایرادات بیشتری نیز به شما وارد شود. دستگاه دیپلماسی ما واقعاً پرکار است و طبیعی است که خطاهای محدودی وجود داشته باشد.
یکی از چالش‌های اصلی ما این است که در جامعه‌ای پویا و مدنی که به نظر من یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است، دیدگاه‌های متنوع و چندصدایی درباره سیاست‌های خارجی مطرح می‌شود. این امر کاملاً طبیعی است، بویژه وقتی موضوع، سیاست‌های مرتبط با وزارت خارجه باشد. 
در موارد متعدد اگر دیدگاه‌هایی مطرح شود که در راستای منافع ملی نباشد، ما به دوستان و شخصیت‌های مربوطه تذکر می‌دهیم و خواهش می‌کنیم مواضعشان را اصلاح کنند یا از تکرار آنها خودداری کنند و خوشبختانه اغلب این تذکرات با سعه‌صدر و بزرگواری پذیرفته شده است. در عین حال باید مراقب باشیم که بیش از حد به خودمان سخت نگیریم، زیرا دشمنان خارجی ممکن است از هر حرف و اظهارنظری سوءاستفاده کنند تا منافع خود را پیش ببرند؛ برای مثال، اخیراً رئیس‌جمهوری آمریکا به نقل از یکی از چهره‌های محترم کشورمان سخنی را مطرح کرد که مربوط به سه سال پیش بود، زمانی که آن فرد مسئولیتی نداشت. این سخن کاملاً سوءاستفاده است و واقعیت ندارد. حتی در آن زمان هم سازمان انرژی اتمی موضع رسمی خود را اعلام کرده بود. این نمونه نشان می‌دهد که دشمنان، به دلیل کمبود مستندات و شواهد واقعی، از حرف‌های گذشته برای القای برداشت نادرست بهره برده‌اند.
بنابراین شاخص اصلی ما باید همواره منافع ملی باشد و پایبندی به رویکرد رسمی وزارت خارجه و سیاست‌های تثبیت‌شده نظام، حتی در مواجهه با دیدگاه‌های متفاوت افراد در رسانه‌ها یا سطح نمایندگان مجلس، ضروری است. تمرکز بر منافع ملی و رعایت اصول رسمی سیاست خارجی، بهترین راه برای جلوگیری از سوءاستفاده دشمن و حفظ انسجام گفتار و مواضع کشور است.

 

بــــرش

چگونه و در چه شرایطی از وقوع حمله نظامی اسرائیل مطلع شدید و اولین واکنش‌هایتان در آن لحظات چه بود؟
اولین مواجهه من با تجاوز رژیم صهیونیستی ساعت سه و ربع بامداد بود. آن شب، در حالی که در تونل توحید رانندگی می‌کردم، با دو صدای مهیب مواجه شدم که توجه‌ام را جلب کرد. مسیر پیش رو یکی از مکان‌های مورد حمله رژیم بود و در آنجا با صحنه‌ای به‌شدت به هم ریخته روبه‌رو شدم؛ مردم زیادی از خانه‌های خود بیرون آمده بودند و فضا کاملاً آشفته بود. وقتی به منزل رسیدم، متوجه شدم حمله واقعاً رخ داده است، اما نتوانستم مدت زیادی در خانه بمانم. حدود ساعت چهار و نیم صبح به وزارت خارجه رفتم و به تدریج همه معاونین و مدیران کل نیز حضور یافتند؛ ساعت شش صبح تقریباً همه در وزارتخانه جمع بودند.
آقای عراقچی نیز در جریان قرار گرفت و پس از اطلاع از حادثه گفت که به وزارت خواهد آمد. از همان لحظه کار ما آغاز شد و هدف اصلی این بود که اجازه ندهیم این جنایت بدون روایت‌گری مناسب ادامه پیدا کند. اهمیت داشت که رسانه‌های جمعی خارجی از نزدیک شاهد اتفاقات باشند، زیرا در کنار این جنگ ظالمانه، یک جنگ روانی علیه ایران نیز در فضای رسانه‌ای به راه افتاده بود. به همین دلیل، استفاده از همه ابزارهای در دسترس، چه رسانه‌های داخلی و چه رسانه‌های بین‌المللی، در دستور کار قرار گرفت و تماس‌ها و جلسات لازم از همان ساعات اولیه آغاز شد.
همکاران من نیز در بخش سخنگویی و رسانه‌های خارجی از ساعات اولیه روز جمعه 23 خرداد در محل مرکز حاضر شده و فعالیت را عمدتاً در زمینه تدوین بیانیه‌ها و مواضع و هماهنگی برای پوشش رسانه‌ای اقدامات دیپلماتیک و تهیه و ارسال دستورالعمل‌های لازم به نمایندگی‌های خارج از کشور آغاز کردند.

 

 

 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما